مدرسه مسجد محور صاحبالزمان (عج) لنگرود، بهعنوان نخستین مدرسه مسجد محور استان گیلان، الگویی عینی از پیوند تربیت، معنویت و زندگی روزمره است. این مدرسه با محوریت سهگانه تربیت، آموزش و مهارت، تلاش دارد روح توحیدی را در متن تجربههای ساده و صادقانه زندگی جاری کند؛ جایی که حتی یک دیدار کوتاه میان مدیر و دانشآموز، به یک درس عمیق تربیتی تبدیل میشود.
آن شب، وقتی مدیر از مسجد بازمیگشت و در مسیر چشمش به چند تن از دانشآموزانش افتاد که در باشگاه کنار مسجد تمرین میکردند، لحظهای در همانجا ایستاد، احوالشان را پرسید و برایشان آرزوی موفقیت کرد. این دیدار چند دقیقهای، در ظاهر ساده، اما در حقیقت یکی از ملموسترین نمودهای «تربیت حقیقی» بود. لبخند مدیر و حضورش در کنار نوجوانان، به تعبیر دقیق، پیامی بیکلام داشت؛ پیامی که میگفت: «من شما را میبینم، شما برای من مهمید.»
ارتباط شاگرد و معلم در مدرسه مسجد محور
در فلسفه تربیتی مسجد محور، رابطه میان معلم و شاگرد تنها در چارچوب کلاس و نیمکت خلاصه نمیشود. بلکه امتداد آن در همهی عرصههای زندگی جریان دارد. معلم وقتی شاگردش را در میدان بازی، بازار، مسجد یا باشگاه میبیند، در واقع مرز آموزش را از مدرسه به متن جامعه گسترش داده است. اینجا تربیت نه مجموعهای از گفتهها، بلکه مجموعهای از رفتارهاست؛ نه گفتوگو درباره اخلاق، بلکه تجلی رفتار اخلاقی در لحظات روزمره.
در الگوی تعلیموتربیت اسلامی، حضور مربی در کنار متربی نوعی تأیید وجودی است. کودک وقتی احساس میکند مدیرش نه ناظر خشک و رسمی، بلکه رفیقی همراه است، دریچهای از اعتماد در دلش گشوده میشود. این اعتماد همان بذر ایمان است که آرام و پیوسته رشد میکند. در چنین رابطهای، حتی یک احوالپرسی ساده میتواند به چراغی در قلب نوجوان بدل شود؛ چراغی از جنس محبت، احترام و امنیت روانی.
مدرسه مسجد محور صاحبالزمان (عج) دقیقاً چنین فضاهایی را میسازد؛ جایی که تربیت در قالب لحظهها اتفاق میافتد. مدیر، معلم و مربی نقش خود را محدود به نقشهای سازمانی نمیدانند، بلکه خود را بهعنوان الگوی زیسته معرفی میکنند—کسانی که با رفتارشان به شاگرد میآموزند چگونه زندگی کند، نه فقط چگونه درس بخواند.
این نگاه، برگرفته از سنت نبوی و سیره امامان است؛ سنتی که در آن تعلیم و تربیت، نه با فاصله و اقتدار، که با رفاقت و همدلی انجام میشود.
از منظر آسیبشناسی تربیت، بسیاری از نوجوانان امروز، میان خود و فضای آموزشیشان فاصلهای عاطفی حس میکنند. مدرسه مسجد محور با چنین الگوهایی، این فاصله را میشکند. دانشآموز درمییابد که «دیده شدن» فقط نمره یا تشویق نیست، بلکه حضور و همدلی مربی است که به او ارزش میبخشد. این احساس تعلق، همان بستری است که همهی ارزشهای دینی و اخلاقی بر آن شکوفا میشوند.
آن شب در لنگرود، شاید فقط چند دقیقه گذشت؛ اما در دل آن چند نوجوان، چراغی روشن شد. چراغی که اسمش «محبت» بود و رنگش «تربیت». چراغی که یادآور میشود لبخند مدیر، گاهی پراثرتر از هر سخنرانی، و حضور چند دقیقهای او، بارورتر از ساعتها آموزش رسمی است.
مدرسه مسجد محور صاحبالزمان (عج)، با چنین تجربههایی نشان میدهد که تربیت الهی از دل رابطههای انسانی میجوشد؛ و هر گامی که با نیت خدمت و محبت برداشته شود، عبودیّتی است بیصدا اما ژرف.