مقام معظم رهبری، امام خامنه‌ای (مدظله العالی):

یک مسئله هم مسئله مهارت‌آموزی است که من قبلاً هم روی این تکیه کرده‌ام؛ یعنی یافته‌های علمی را در عمل پیاده کردن و تحقّق دادن و این را به دانش‌آموز و جوان و دانشجو یاد دادن؛ که البتّه مرکز اصلی‌اش آموزش‌وپرورش است، یعنی از دبیرستان باید شروع بشود، از مدرسه باید شروع بشود. اگر روح مهارت‌یابی در جوان زنده شد، یعنی یاد گرفت که یافته علمی را بتواند تحقّق عملی ببخشد، آن وقت این خیلی برکات در آینده خواهد داشت.

یک نکته دیگر در مورد مسائل آموزش و پرورش تفکیک بین علم نافع و علم لاینفع است؛ الآن در دبیرستان‌های ما و شاید در دبستان‌های ما دانش‌هایی تدریس می‌شود که هیچ فایده‌ای به حال امروز و آینده این دانش‌آموز ندارد؛ یک چیزهایی است، [یک] ذهنیّاتی است که یادشان هم می‌رود و در هیچ مسئله زندگی به اینها کمک نمی‌کند، در پیشرفت علم به اینها کمک نمی‌کند؛ این‌ها را شناسایی کنید، حذف کنید. علم نافع، آن علمی است که بتواند استعداد جوان و نوجوان را شکوفا کند؛ استعداد او را شناسایی کند، آن را در جهت استعداد خودش رشد بدهد، آن استعداد را شکوفا کند؛ برای آینده او سرمایه ذهنی و عملی فراهم بکند؛ این می‌شود علم نافع؛ بعد طبعاً در پیشرفت و تعالی کشور تأثیرگذار خواهد بود امّا اینکه حالا یک مشت محفوظات ناکارآمد را به ذهن دانش‌آموز سرازیر کنیم، نه این [فایده ندارد]. یک بخش از وقت به آموزش و مهارت‌ها صرف بشود. (مقام معظم رهبری)

اهداف آموزش پیشه محور

•         یادگیری اطلاعات به صورت عینی و ملموس

•         آموزش و رشد اقتصادی به معنای استفاده بهینه از ابزار و امکانات موجود

•         توانایی کسب درآمد توسط دانش آموز

•         توانایی استفاده عملی دانش آموز از اطلاعات دریافتی

•         منفعل نبودن دانش آموز در حین یادگیری

•         افزایش خلاقیت فکری و توانایی ذهنی فرد

•         افزایش علاقه و انگیزه فرد نسبت به یادگیری و آموزش

•         کشف استعدادهای فرد در زمینه‌های مختلف

•         عدم وابستگی مطلق فرد برای یادگیری به معلم و افزایش توانایی خودیادگیری به علت بوجود آمدن مسئله و سؤال در فرآیند کار

ضرورت آموزش پیشه محور

آینده‌ای روشن و قدرتمند در مجموعه نظام آموزشی کشور ما، منوط به وجود سرمایه‌های ارزشمند انسانی آن بوده که مجهز به سلاح دانش، مهارت و توانایی‌های علمی باشند؛ از این جهت است که نظام‌های آموزشی نباید در صدد انتقال و ذخیره سازی صرف دانش‌ها و علوم مورد نیاز در حافظه افراد باشد، بلکه می‌بایست با یک روش و طراحی علمی درست و تحولگرا ضمن ایجاد مهارت محوری در آموزش‌ها، یادگیرندگان خود را افرادی مبتکر، خلاق، نوآور و پیش برنده تربیت نماید؛ و این مسئله مستلزم تحول اساسی در نظام آموزشی کشور است.

بی شک می‌بایست در تمامی مراحل طراحی آموزشی اعم از تولید و اجرا، هدف‌گذاری و ارزش‌یابی نقطه مشترک و نهایی و همچنین سمت و سوی سرمایه‌های مادی و معنوی را به انتقال دانش‌ها با رویکرد مهارت محوری به افراد برنامه ریزی نمود.

آسیب شناسی

به نظر می‌رسد بخش زیادی از مسائل وآسیب‌های اجتماعی که امروز گریبان جامعه ما را گرفته است، ناشی از نداشتن مهارت‌های زندگی و اجتماعی مورد نیاز افراد جامعه است. این مهارت‌ها می‌بایست قبلاً در خانواده و مدرسه به فرد آموزش داده می‌شد تا بعد از رسیدن به سنین جوانی بتواند یک زندگی مستقل را شروع کند.

تاکید و تمرکز بر آموزش دانش و اطلاعات غیر کاربردی و بی‌توجهی به آموزش مهارت‌های زندگی و اجتماعی باعث آسیب‌های اجتماعی مانند، بیکاری، اعتیاد، طلاق و… برای کاهش و حتی برطرف کردن آسیب‌های اجتماعی در میان مدت و بلند مدت باید تغییر روند آموزشی مدارس از دانش محور به مهارت محور در دستور کار قرار بگیرد.

تفاوت پیشه محور با دانش محور

از جمله تفاوت‌های عمده میان آموزش‌های مهارت‌محور و آموزش‌های دانش‌محور این است که آموزش مهارت محور بی‌واسطه با مشاغل و حرفه‌های مورد نیاز جامعه ارتباط دارد؛ اما نوع دوم لزوماً این‌گونه نیست.

گروه نخست که از آن‌ها به عنوان آموزش‌های مهارت محور یاد شد از منظر هدف‌گذاری تفاوت‌های بنیادی با آموزش‌های دانش محور دارند، دلیل آن نیز این است که علاوه بر نگاهی که به حوزه دانش و علم دارند هر کدام حداقل یکی از مشاغل و حِرَف مورد نیاز جامعه را هدف قرار داده‌اند و به منظور ایفای نقش در یکی از رشته‌های شغلی متنوعی که آحاد جامعه برای استمرار زندگی خود به آن نیاز دارند، اقدام به تربیت نیروی انسانی ماهر می‌کنند.

از آنجایی که رفع چنین نیازهایی با دانش صرف امکان پذیر نیست، مهارت‌آموزان و هنرآموزان در اینگونه آموزش‌هایی یاد می‌گیرند که چگونه از تجربیات اساتید متخصص، تجهیزات و ابزارها برای رفع مشکل استفاده کنند.

از مهم‌ترین ویژگی‌های این آموزش‌ها، مسئله محوری، کوتاه مدت بودن و انعطاف پذیری آن‌هاست که می‌توانند فارغ از سن در مقاطع مختلف اجرا شوند. البته که ضرورت پرداختن به کسب علم و دانش به مقدار نیاز و با روش‌های اصولی در رویکرد مهارت محور پوشیده نیست.

مسئله

بعضی مطالب در برنامه درسی کنونی، صرفاً محفوظاتی است که بدون هیچ سودی برای حال یا آینده دانش‌آموزان به ذهن آن‌ها سرازیر می‌شود که باید این موارد شناسایی و از آموزش‌ها حذف شود. (مقام معظم رهبری)

مدارس از نظر آموزش مهارت‌های اساسی زندگی، اجتماعی و تخصصی، وضعیت مطلوبی ندارند. در حال حاضر کمترین توجه و تمرکز بر آموزش مهارت است. دانش آموزی که در سن ۶ یا ۷ سالگی وارد پیش دبستانی و مدرسه می‌شود. بعد از شش سال دوره ابتدایی و دو دوره سه ساله متوسط، باید از نظر یادگیری مهارت‌های زندگی -اجتماعی و حتی مهارت‌های تخصصی در حد مطلوب و قابل قبولی باشد؛ اما متأسفانه فارغ التحصیلان دبیرستانی ما با کمترین مهارت‌های مورد نیاز با انباشتی از اطلاعات غیر نافع مدرسه را تمام می‌کنند. گروهی وارد دانشگاه‌های مختلف می‌شوند و مابقی نیز به سمت بازار کار می‌روند. مدارس ما مدارس دانش محور هستند نه مهارت محور! مدرسه حجمی از دانش و اطلاعات را در حافظه دانش‌آموزان می‌ریزد و از همین حجم اطلاعات در پایان‌ترم و یا سال تحصیلی امتحانی می‌گیرد. دانش آموز هم اگر بتواند از این امتحان نمره بگیرد، قبول تلقی شده و به پایه بالاتر می‌رود. این روند تا پایان دوره متوسط و حتی دانشگاه ادامه دارد؛ اما سؤال این است آیا این دانش‌آموزان و دانشجویان مهارتی نیز کسب کرده‌اند؟ آیا همان مقدار از مهارتی که آموخته‌اند می‌تواند در زندگی روزمره پس از مدرسه و دانشگاه کمکشان کند؟

استعداد سنجی

متأسفانه در مدرسه اگر دانش آموزی علاقه‌ای به درس ریاضی نداشته باشد و یا به هر دلیلی در این درس نمره بالایی نگیرد با برچسب‌های مانند تنبل و کم هوش و…قضاوت می‌شود. در صورتی که ممکن است همین فرد در مهارت‌های زندگی و اجتماعی و یا در یک مهارت خاص به بهترین نحو ممکن عمل کند. در رویکرد مهارت محوری با شناسایی صحیح استعداد و توانایی فرد و شکوفا کردن آن‌ها مسیر درستی در تعلیم و تربیت دانش آموز سپری می‌شود.

در کنار آموزش پیشه و مهارت‌های متفاوت به دانش‌آموزان یاد داده می‌شود که چگونه بتوانند نیازهای روزمره خودشان را برطرف کنند و در نهایت مستقل شوند. چگونه ارتباط مؤثری با دیگران از جمله، همکلاسی، معلمان و سایر افراد جامعه برقرار نمایند. چگونه با دیگران ابراز همدلی کنند و همکاری نمایند. چگونه مسئولیت پذیر باشند و اولویت را به کار گروهی بدهند.

خانواده‌ها فرزندان خود را به امید کسب مهارت‌های لازم به مدرسه روانه می‌کنند تا در زندگی آینده موفق باشند.

خروجی سیستم آموزشی کشور در شرایط فعلی موفق آمیز نیست: آموزش در سیستم‌های آموزشی مملکت باید به نحوی باشد که اشخاص در زندگی فردی و اجتماعی توانمند تربیت شوند.

مشکلات اساسی سیستم آموزشی ایران مانند آموزش بر پایه محفوظات و تئوری، مهارت محور نبودن، بی توجهی به بحث پرورش خلاق و مواردی از این دست: آموزش در مدارس باید برپایه یادگیری باشد نه محفوظات.

برنامه‌های آموزشی بایدبه نحوی باشدکه فرزندان این مرزوبوم روش یادگیری را به درستی فراگیرند.

روش یادگیری و تفکر صحیح باید در مدارس آموزش داده شود، گفت: یادگیری و خلاقیت از جمله عنصرهای مهم برای پیشرفت یک کشور است.

سیستم آموزشی ایران مهارت محور نیست، افزود: آموزش‌ها در کشور باید از تئوری محور به سمت و سوی مهارت محوری حرکت کند.

برای تربیت فرزندان توانمند باید سیستم آموزشی کشور متحول شود، سیستم فعلی باید به سمت یادگیری و تفکر صحیح هدایت شود چرا که هدف اصلی آموزش‌وپروش آمادگی دانش‌آموزان برای زندگی بهتر در آینده است.

پرورش خلاقیت‌های دانش‌آموزی مهم‌ترین نیاز امروز مدارس ایران است.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *